شهر آرمانی ( گروه فرهنگی میلاد شرق)

رسانه دفتر نمایندگی پایگاه اطلاع رسانی راه دانا در رباط کریم

شهر آرمانی ( گروه فرهنگی میلاد شرق)

رسانه دفتر نمایندگی پایگاه اطلاع رسانی راه دانا در رباط کریم

یادداشت هنری 3

 

یادی از شهرنگاریهای پرویز کلانتری:

شهر را برای من آدم‌هایش بسازیم

علاقمندان به سینمای مستند بخوبی می دانند ، که در دهه‌ی شصت خورشیدی جریان‌های گوناگون سینمای مستند به جز سینمای مستند جنگ انحصارا درسازمان صدا وسیما تولید می شد، اما در دهه‌ی هفتاد شمسی، تلویزیون به نوعی به مخاطب محوری، گسترش شبکه‌ها، برنامه‌سازی و پس از آن به تدریج به مجموعه سازی پرداخت وپس از پایان جنگ و روی کار آمدن دولت سازندگی  جریان مستند از تلویزیون ایران جدا شد.

معروفترین تولیدات مستند آن سالها ،ازمجموعه‌ی "کودکان سرزمین ایران" گرفته که بانی آن محمدرضا سرهنگی بود تا مجموعه‌ی "سینمای مستند ایران، یک گزارش" که یک مجموعه‌ی 13 قسمتی در توصیف سینمای ایران بود ودر سال‌ 1375تولید شد و"تنها در تهران" ساخته پرویز کلانتری وتولید سال 1377، کارهایی هستند که به نوعی در ارتباط با هم قرار گرفتند که از جمله محورهای اصلی­ ارتباط آن‌ها با هم شهر"تهران" بود .

 پرویز کلانتری درباره دلایل این رویکرد خود در جایی گفته است:

"این‌که چرا به سمت مستند شهری و تهران آمدم را قبلا هم گفته‌ام که از بیرون این جریان شروع شد تا از خود سینما و فیلم مستند شهری. یعنی به نوعی به نظرم می‌رسید اگر آدم با تهرانِ در حال تغییرات دائمی‌اش سر نکند یا کنارش و در جریانش نباشد و با آن گفتگو نکند، از آن عقب می‌ماند. و البته من مستندساز بودم و جوری که می توانستم با این شهر بده بستان داشته باشم، در دل همین کارم بود."

خلاصه این‌که این جریانی که من بیش‌تر آن را با نخ اتصال "شهر" و "تهران" پی گیری کرده‌ام، از خود شهر و زندگی من در آن به عنوان یک شهروند و یک آدم ساکن این شهر شروع شد. آدمی که می‌بیند که این شهر بیش از آن‌که لازم باشد ثبت شود، به نوعی باید پیدا بشود و احضار بشود، چرا که ثبت و خاطره‌نگاری برای شخص من سلیقه‌ی غالب یا عادت نیست، هرچند که برای سینمای مستند اتفاق مهمی است."

این مستند ساز پیش از مصاحبه مورد نظر در جای دیگری گفته است "شهر را برای من آدم‌هایش می‌سازند." در این صورت، آدم‌های تهران را می‌شود به عنوان یک عامل هویت‌دهنده‌ی مهم به شهر در رده‌ها یا گروه‌های قابل شناسایی و البته متمایز از دیگر شهرهای ایران قلمداد کرد.

این ایده  می‌تواند به نوعی کار فیلم‌سازی مستند باشد. کاری محققانه یا جامعه‌شناسانه ، چیزی که همیشه در کار شهرساز‌ان، معماران ، مدیران و برنامه ریزان شهری وحتی جامعه‌شناسان به نوعی می توان به آن انتقاد داشت این است که شهری را که خیلی سخت می‌شود تعریفش کرد و بدتر از آن، شهری را که سخت می‌شود در چارچوب‌ قرارش داد را به شکلی زودرس و با ترجیح دادن یک رویکرد تئوریک به واقعیت سعی ‌می‌کنند دریافت یا تولید کنند. در مجموع این گونه می توان گفت که فضای پژوهشی شهرشناسی و شهرسازی ما زنده و درگیر با نبض زندگی این شهر نیست‌.

دوست اهل تحقیقی می گفت :(بازنمایی هویت شهر تهران در سینمای مستند معاصر: مطالعه‌ی موردی 6 فیلم از مستندهای پیروز کلانتری)؛ به یک نتایج همگونی درباره‌ی کنش‌گران تهرانی رسیدم. به طور مثال این‌که حضور و رشد فردیت در تهران برای مردم نسبت به رخ‌دادن این ویژگی‌ در دیگر شهرهای ایران متفاوت است و یا نوع کنش‌های سیاسی آدم‌های تهران که می‌تواند به واسطه‌ی علت‌ها و دلایل گوناگون شکل گرفته باشد؛ از زندگی سیاسی کنش‌گران دیگر شهرها قابل تمایز است و ...

برخلاف نظریاتی که تهران را شهری بی‌هویت قلمداد می‌کنند، پرویز کلانتری این شهر را یک هستار صاحب هویت سیال می‌دانست

 

در جهان پسامدرن یک بحث اساسی در مورد هویت "سیال بودن" است، زیرا جهان سیال است. ارتباطات جدیدی که به وجود آمده است، ربط فرهنگ‌ها به همدیگر، سفرهای واقعی و مجازی، همه و همه به نوعی به این سیالیت دامن می‌زنند. این‌که ما این هویت را در چه فضایی تعریف کنیم و با چه رویکردی خیلی مهم است.

 مگر می‌شود هویت را امروز به همان گونه ای دید که چهار یا پنج دهه پیش می‌دیده ایم؟ البته این وضعیت، درمورد شهرهایی چون ابرشهر تهران کمی پیچیده‌تر است، زیرا این شهر اساساً در مهاجرت آدم‌ها بوده که شکل گرفته است.

سئوالی که بلافاصله بعد از این مباحث به ذهن مخاطب خطور می کند این است که چرا تهران؟ چون مرکز ایران است،

زیرا از همان آغاز انتخاب شدن بعنوان پایتخت محل گذر بوده است و شهری که در آن، آدمها وقومیتهای مختلف ایرانی با فرهنگها ،خلقیات و ذهنیتهای مختلف در کنار هم زندگی می کنند.

در تأیید هویت داشتن تهران شاید بشود پرسید که چرا وقتی یک نفر از یک شهر کوچک حتی برای مدت کوتاهی به تهران می‌آید و دوباره به محل زندگی‌ خودبرمی‌گردد، دائما به این شهر فکر می‌کند و تصویر این شهر رهایش نمی‌کند؟

این تصویر همان هویت تهران است که از هویت آن آدمی که با این شهر درگیر است و به این شهر فکر می کند، جدا نیست.

 تهران برای مهاجران  موقعیت رهایی ایجاد می‌کند تا آنان بتوانند خود را گم کرده و در عین حال دوباره پیدا کنند واین احساس رهایی همان چیزی است که هویت سیال در ایجاد شدنش نقش علّی داشته است.

با آنچه گفته شد به نظر می رسد جشنواره بین المللی شهر از جمله رویدادهای فرهنگی مهمی است که می تواند زمینه سازتولید و معرفی آثاری شود که هویت سیال شهروندان را با محوریت تهران و دیگر شهرهای با هویت ایران به تصویر کشیده اند.

محمد عمرانی / عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما / 9 خرداد ماه 94

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.